جدول جو
جدول جو

معنی پس ورد - جستجوی لغت در جدول جو

پس ورد
گذرواژه
تصویری از پس ورد
تصویر پس ورد
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پساوند
تصویر پساوند
پسوند، قافیه، برای مثال همه یاوه همه خام و همه سست / معانی از چکاته تا پساوند (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۰)، مقطع شعر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس خورده
تصویر پس خورده
بازماندۀ خوراک که پس از خوردن غذا باقی بماند، پس مانده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس فردا
تصویر پس فردا
روز بعد از فردا، دو روز دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس روی
تصویر پس روی
مقابل پیش روی، حرکت به عقب، پیروی، متابعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرنورد
تصویر پرنورد
پرچین، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم
چروکیده، پرشکن، پر پیچ و تاب، پرگره، پرآژنگ، پرشکنج، پرکوس، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس کردن
تصویر پس کردن
کنار زدن، یک سو کردن کسی یا چیزی از جایی
فرهنگ فارسی عمید
(پَ خوَرْ / خُرْ)
رجوع به پس خورده شود
لغت نامه دهخدا
(پَ دَ)
اوجاعی که زن را پس از وضع حمل پدید آید و آنراعرب حس ّ گوید. دردی که زاهو را باشد پس از ولادت
لغت نامه دهخدا
(اَ قا)
پسه بردار. رجوع به پس بردار شود
لغت نامه دهخدا
آنکه پس مانده غذای دیگران را میخورند، پس خورده یا باز مانده طعام و غذا و شراب سوء ر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس روی
تصویر پس روی
پیروی اتباع تبعیت متابعت
فرهنگ لغت هوشیار
دنبالعقباز پساز پی: اما آن ظلم که به پی آورد او در همدان بسنهء... رفت از همه سالها گذشته بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس آوردن
تصویر پس آوردن
مراجعت دادن چیزی، رد کردن، پس دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس بردن
تصویر پس بردن
بعقب بردن، باز گردانیدن رجعت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس پرده
تصویر پس پرده
سرای، حرم، پشت پرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس ترک
تصویر پس ترک
اندکی عقب تر متاخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس خور
تصویر پس خور
بازمانده غذای دیگران را خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه پس مانده غذای دیگران را میخورند، پس خورده یا باز مانده طعام و غذا و شراب سوء ر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس فردا
تصویر پس فردا
یک روز بعد از فردا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا درد
تصویر پا درد
دردی که از رماتیسم یا نقرس در پا پیدار شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس کردن
تصویر پس کردن
پیمودن، طی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس آورد
تصویر پس آورد
رد کردن چیزی مراجعت دادن: کتابی که گرفته بود پس آورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پساوند
تصویر پساوند
قافیه یا مقطع قصیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر نورد
تصویر پر نورد
پر چین پر آژنگ پر شکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس درد
تصویر پس درد
دردهایی که پس از وضع حمل در زائو پدید میاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پد رود
تصویر پد رود
خداحافظی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر خرد
تصویر پر خرد
بسیار زیرک و عاقل پر عقل پر شعور مقابل کم خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر درد
تصویر پر درد
پراندوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس گردن
تصویر پس گردن
پشت گردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پساوند
تصویر پساوند
((پَ وَ))
قافیه شعر، جزوی که به آخرکلمه اضافه شود و تغییری در معنی آن دهد، پسوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پی برد
تصویر پی برد
اکتشاف، کشف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پسورد
تصویر پسورد
گذرواژه
فرهنگ واژه فارسی سره
دردی خفیف که پس از درد شدیدی چون درد زایمان پدید آید
فرهنگ گویش مازندرانی
برگش
فرهنگ گویش مازندرانی